بدین ترتیب این عکس با نوشته دوخطی درج شده ذیلش، به بمب خبری شبکه های اجتماعی تبدیل شده و دست به دست میچرخد، بلکه منجر به شناسایی این شکارچی ناآگاهی شود که برای تفریح، یکی از گونه های نادر ایرانی را که در معرض انقراض است، از پهنه حیات وحش کشورمان حذف کرده است.
تا اینجای کار همه چیز خوب به نظر میرسد، زیرا دورنمای بازنشر گسترده این تصویر، شناسایی و دستگیری یکی از قانون شکنانی است که هرچه تلاش دارد در این تصویر خود را شجاع نشان دهد، نه تنها ذره ای شجاعت در رفتارش دیده نمیشود، که اقدامش خشم عمومی را برانگیخته است؛ شناسایی در راستای محاکمه این شکارچی بی دانش.
اگر چنین اتفاقی رقم بخورد، بار دیگر به همگان ثابت خواهد شد که کمپین های اجتماعی تا چه اندازه مؤثر هستند و جایگاه شبکه های اجتماعی در رقم خوردن اتفاقات مثبت، مستحکم تر خواهد شد؛ همه اینها به شرطی است که این حرکت با تعقل آغاز شده باشد و تصویری که دست به دست میشود، واقعی و داستان آن حل ناشده باشد!
با این ملاحظه، کافی است کمی درباره این تصویر از مسئولان محیط زیست و حتی دستگاه قضا پرسوجو کنیم تا دریابیم همه تلاش هایی که برای بازنشر این تصویر و شناسایی شکارچی صورت میگیرد، بی فایده بوده، چون داستان این پرونده سالها پیشتر بسته شده است. این توضیحات را بخوانید:
«تصویر مربوطه کاملا موثق و واقعی است و کشتار پلنگ توسط فردی که در تصویر مشخص است در ارتفاعات روستای بزن در بخش خشت از توابع شهرستان کازرون رخ داده است، ولی این تصویر مربوط به ۴ سال قبل (سال ۱۳۹۰) بوده و کشتار پلنگ نیز توسط یکی از اشرار منطقه که در کوه های بخش خشت مخفی شده بود، با شلیک اسلحه کلاشنیکف رخ داده است.
پس از این حادثه نیروهای یگان محیط زیست کازرون عازم ارتفاعات منطقه شده و لاشه پوست کنده شده پلنگ را نیز کشف و عامل کشتار آن را نیز شناسایی می کنند. فرد شروری که پلنگ را کشته و در تصویر نیز اسلحه جنگی به دست دارد، مدتی پس از این حادثه در جریان درگیری خانوادگی در یک عروسی به ضرب بیش از ۲۰ گلوله کلاشینکف کشته شده است.
با مرگ این شرور، پرونده قضایی تشکیل شده جهت شکار غیرمجاز پلنگ نیز مختومه میگردد».
گویی بخش غیر قابل کنترل کمپین سازی ها در شبکه های اجتماعی خودی نشان داده و از این روی جا دارد که نسبت به این ماجرا مشکوک شویم، زیرا نمیدانیم چه کسانی و با چه انگیزهای جرقه بازنشر گسترده این تصویر را زدهاند و انگیزهشان از این کار چه بوده و در عین حال میبینیم که این تلاش عمومی به نتیجهای نخواهد رسید؛ به نتیجه نرسیدنی که میتواند به ناامید شدن برخی شهروندان دلسوز از پیگیری مطالبات عمومیِ بعدی منجر شود و حتی روند موفقیت های اخیر کمپین های راه افتاده در کشورمان را تحت تأثیر قرار دهد و از این روی، بسیار نگران کننده خواهد بود؛ نگرانی که تنها زمانی رفع خواهد شد که کاربران شبکه های اجتماعی درباره موضوع اطلاعات کافی داشته باشند و به دلیلی بزرگ تر از برانگیخته شدن احساسات، به یک کمپین بپوندند؛ درست مثل ماجرای کمپین «نه به خرید خودرو صفر» که نمونه موفقی از کمپین های مردمی است.
نظر شما: