خبرآنلاین : رسانه ملی هرچه تلاش میکند تا نیروهای دستپرورده خودش را به اوج برساند و آن بالاها جایی نزدیکیهای قله نگه دارد، نمیتواند. نه اینکه مدیران جامجم نخواهند به نیروهای توانای خود در بخش رادیو و تلویزیون ببالند و پُزشان را به ماهوارهها و رسانههای خارجی بدهند، نه، موضوع چیز دیگری است.
ایراد ماجرا به محدودیتها، خط قرمزها، اطلاعات غلط و کلی مساله پیشپا افتاده دیگر برمیگردد که دستبهدست هم داده تا پروسه نخبهپروری در تلویزیون جایی نزدیک به خط پایان بهکلی تعطیل شود.
کافی است روی بحث مجریان توانمند و شاخص سیما که طی سالهای اخیر در اوج به شکل عجیبی کنار رفتهاند یا به عبارت درستتر کنار گذاشتهاند دقیق شوید تا ببینید چه اتفاقات توجیه نشدنی و سادهای دستبهدست هم داده تا اجراکنندههایی که هرکدام در کارشان موفق بودند و حتی میتوانستند تضمینکننده موفقیت برخی برنامههای تلویزیونی باشند بهتدریج از یاد مخاطبان تلویزیون بروند.
تلویزیون ملی ایران از این دست مجریها کم نداشته؛ چهرههایی که بهواسطه حضور در برنامههای همین شبکههای داخلی خودمان آنقدر دیده و پسندیده شدند که زودتر از حد تصور پلههای ترقی را یکییکی بالا رفتند و در جام جم برای خودشان اعتباری خریدند.
بیشتر این چهرهها اما چند سال بعد از به اوج رسیدن یا در بدو شهرت بنا به دلایل مختلف و بعضاً به شکلی باورنکردنی از روی سن پائین آمدند تا نیروهای جوان جای آنها را بگیرند و چهرههای تازه پیش چشم مخاطبان تلویزیون مشغول سخنوری و دلربایی به شیوه جدید خودشان شوند.
در ظاهر ماجرا شاید اتفاقی که میافتاد اشکالی نداشت و بالاخره پروسه جوانگرایی باید از جایی شروع میشد اما تلویزیون ملی نیروهایی که سالها برایشان وقت گذاشته و تاتیکنان به اوج رسانده بود با دست خود محو میکرد و به جوانهایی دل میبست که بعضاً در همان دیدگاه اول فاصله زیادی با چهرههای مشهور کنار رفته داشتند.
موضوع کنار رفتنها البته ساده و پیچیده بود. ممنوع کار شدنهای ناگهانی یا ممنوعالتصویر شدنهای بدون دلیل و بدون ابلاغ و بیاطلاعی مجریان از کنار گذاشتنشان هر سال باعث شد بهترین مجریان سیما در سکوت و بیخبری کنار بروند و جای آنها را جوانهایی بگیرند که برخیشان دوست داشتند در راه رسیدن به شهرت و ممنوعالتصویر شدن از اسلاف نامدار خود سبقت بگیرند.
موضوع دیگر سطح سواد مجریان قدیمی سیما و چهرههایی که طی ۶-۵ سال اخیر رو آمدند و در شبکههای مختلف تبدیل شدند به تنها مجریانی که تا حدودی میتوانند تضمینکننده دیده شدن برنامههای نه چند جذاب تلویزیون باشند.
روزگاری شبکههای یک و دو تلویزیون مجریانی داشت که در فواصل برنامهها جلوی چشم میآمدند و جدا از اعلام برنامهها مطالب مختلفی را به خورد بیننده میدادند اما برای همین کار ظاهراً ساده چهرههایی مثل حسین پاکدل یا دکتر علیرضا قراگوزلو و ابوالفضل طباطبایی که در زمینههای مختلف تحصیلات دانشگاهی سطح بالایی داشتند یا اکبر عالمی که در سینما چهره شاخصی بهحساب میآمد در تلویزیون حضور داشتند که حالا در مقایسه با مجریان فعلی که با ادبیات عامهپسند و شعارهای استادیومی در جشنهای کوچک خیابانی خودشان را به باد فنا میسپارند، سطح کارشان مشخص میشود.
از آن مجریان فرهیخته و ظاهراً خشک اما توانمند گذشتیم و رسیدیم به چهرههای جوانی که حتی در اجراهای زندهشان فاصله باریک ادب و احترام با تخریب شخصیت برخی افراد و گروهها را رعایت نمیکردند و با وجود تمام نقصهایی که داشتند سیر صعودی را سریعتر از حد تصور طی میکردند.
در فاصله این دور تسلسل نگرانکننده البته چهرههایی در رسانه ملی خودنمایی کردند که میشد روی توانمندیهایشان تکیه کرد و نگاه مردم و مخاطب سیما هم نگاهی همراه با احترام و اطمینان بود اما مسئولان سیما به دست خود و با ادله پیشپاافتاده یکبهیک این مجریان توانمند را کنار گذاشتند تا سیما کمکم تهی از مجریان ۱۰ سال گذشته شود.
با ورق زدن آلبوم مجریان تلویزیون شاید بهاندازه انگشتان دو دست بتوانید چهرههایی را پیدا کنید که ۹۰ درصد مخاطبان تلویزیون نمیدانند چرا در اوج بهیکباره محو شدند و البته چرا مسئولان رسانه مل جایگزین مناسبی برای آنها پیدا نکرد.
حالا که بحث به اینجا رسید بد نیست نگاهی به سرنوشت شش مجری صداوسیما داشته باشیم که البته سطح کار هرکدامشان متفاوت است و … .
فرزاد جمشیدی – چهرهاش به همان مجریان دهه شصتی شباهت داشت که با طمأنینه حرف میزنند و حس آرامش را به بیننده القا میکنند اما جمشیدی دو بار درگیر پروندههای شکایتی شد که بار دوم ماجرا آنقدر بازتاب پیدا کرد که این مجری رادیو و تلویزیون مجبور به خداحافظی رسمی از تلویزیون شود. جمشیدی که در تلویزیون یک سمت اجرایی هم داشت و او را بهعنوان رئیس دفتر هماهنگی و سازماندهی مجریان سیما میشناختند با اجرای برنامه زنده «یاد خدا» در سحرگاه ماه رمضانها شناخته شد و به اوج رسید. جمشیدی خرداد سال ۹۲ با انتشار نامهای از تلویزیون خداحافظی کرد و دیگر در تلویزیون بهعنوان مجری دیده نشد. البته قرار بود او در شهریور سال گذشته با اجرای یک برنامه فرهنگی مذهبی به سیما و شبکه ۲ برگردد اما این اتفاق رخ نداد. گفته میشود موانع بازگشت این مجری به سیما برداشتهشده اما خود او نمیخواهد که برگردد و بعضاً اجرای مراسم ارگانها و سازمانها را به عهده میگیرد. جمشیدی طی یک سال گذشته با نوشتن یادداشتهایی در خصوص جشنواره فجر و غواصان شهید در عرصه قلم عرضاندام کرد و یکی دو بار هم تصویرش از تلویزیون پخش شد که برنامهای در اصفهان را اجرا میکند اما حالا بیش از دو سال است که مخاطبان تلویزیون او را بهعنوان مجری فراموش کردهاند.
رضا رشیدپور – با اجرای صریح و متفاوت برنامههای گفتوگومحور که سالها جایش در تلویزیون خالی بود خودش را بهعنوان یک مجری موفق ثابت کرد و با سرعت جلو رفت تا خیلی زود تبدیل به چهرهای شناختهشده در تلویزیون شود. مثلث، شب شیشهای، عبور شیشهای و زنده رود ازجمله برنامههایی بود که رشیدپور را در اجرا به اوج رساند و البته یکی دو بار هم این برنامههای چالشی توقیف شد تا این مجری از همان ابتدا به چهرهای جنجالی تبدیل شود. اجرای برنامه «شب شما به خیر» در شبکه ماهوارهای ایرانیان بعد از مدتی دوری رشید پور از تلویزیون او را از کانالی دیگر پیش روی مردم قرارداد اما بعدازآن اجرهای موفق ابتدایی مدتی طول کشید تا چهره رشیدپور را از تلویزیون ببینیم. او که مدیر یک مرکز رسانهای است با اجرا در برنامههای شبکه نمایش خانگی نمیخواست از دید مردم دور باشد و گهگاه با حضور در فیلمهای سینمایی و سریالها و بازی در نقشهای کوتاه قصد داشت جلوی چشم بماند باروی کار آمدن دولت جدید زمینه حضور دوبارهاش در تلویزیون را کمکم فراهم کرد. از همان روزی که رشید پور را بهعنوان مجری همایش انتخاباتی حسن روحانی دیدیدم باید فکرش را میکردیم او بازگشت به جام جم را هدف گرفته است؛ اتفاقی که سال ۹۳ برای او رخ داد و رشیدپور با روی آنتن بردن برنامه طنز «عینک دودی» که اصلاً نگرفت و فوقالعاده ضعیف بود بیسروصدا برگشت. رشیدپور که این اواخر با واکنش نشان دادن به شفافسازی آزاده نامداری در خصوص درگیریاش با فرزاد حسنی در رسانهها سروصدا کرده بود دوباره سراغ برنامههای جذاب گفتوگومحور رفت که البته برای شبکه اینترنتی آپارات تهیه میشد اما از تلویزیون هم پخش شد و مصاحبههای جذاب با علی کفاشیان و امیرحسین مقصودلو (تتلو) نشان داد بازهم میشود روی تواناییهای او برای داغتر شدن برنامههای تلویزیونی که چیز دندانگیر زیادی ندارد حساب باز کرد.
محمدرضا شهیدیفر – شهیدی فر را بهعنوان یکی از مجریان قدیمی تلویزیون میشناسند که هرازگاهی میآید و خودی نشان میدهد اما برای مدتی طولانی محو میشود و به کارهای دیگر میپردازد. چهار سال از روی آنتن بردن برنامه «پارک ملت» گذشت که گفتوگوهای شبانهاش برایمان جذاب شده بود اما این برنامه به خاطر آنچه مجری توانمندش انجام نداد یا حرفهایی که زد نیمهتمام ماند و شهیدی فر هم از جلوی چشم مردم دور شد. سکوت مقابل حرفهای نهچندان متعارف عماد افروغ و انتقادهای تند به مسئولان سیما در نشستی صمیمانه با مجریان مهمترین دلایل کنار رفتن این مجری از تلویزیون عنوان شد. شهیدی فر را طی دو سال گذشته بهعنوان مجری در جشنواره فجر دیدهایم و مهمترین فعالیت تلویزیونیاش حضور مؤثر در اتاق فکر برنامه موفق خندوانه بوده که البته تا اختتامیه این برنامه مقابل دوربین نیامد و حرفی نزد.
ژیلا صادقی – شاید به خاطر رفتن روی بیلبورد و تبلیغ یک کالای خارجی بهعنوان اولین مجری تلویزیون که تبلیغ میکند خاص شده باشد اما این خاص بودن برایش دردسر شد و اجازه نداد پیشرفت سریعش او را به قله برساند. صادقی که با اجرای موفق و بینقص در برنامههای خانوادگی و اجتماعی سیما چهرهای شناختهشده در این عرصه بهحساب میآمد حتی یکبار مراسم اختتامیه جشنواره فجر را هم بر عهده گرفت و حتی قرار بود در مقطعی اجرای برنامه صبحگاهی «ویتامین ۳» را هم بر عهده بگیرد اما بنا به دلایل مختلف کنار رفت و تا الآن هم خبری او از او در سیما نشده. دلایل ممنوعالتصویر شدن او یکی نیست؛ یکی میگوید انتقاد در نشست با مسئولان، خانم صادقی را از جام جم دور کرده و دیگری میگوید انتشار عکسهای متفاوت ازآنچه او را در تلویزیون میدیدیم در شبکههای اجتماعی باعث این جدایی شده اما هرچه هست خوب میدانیم تلویزیون یکی از مجریهای بانوی مسلط خود را دیگر در اختیار ندارد. البته بهتازگی اعلامشده صادقی ممنوعالتصویر نیست اما هنوز او را بهعنوان مجری در تلویزیون ندیدهایم.
آزاده نامداری – سال ۹۱ اجرای مشترک با احسان علیخانی در برنامه تحویل سال برایش دردسرساز شد و او را مدتی از تلویزیون دور کرد اما بعد از حضور در بین عوامل برنامه «پشتصحنه» دوباره به اجرا برگشت و با «خانومی که شما باشی» خودی نشان داد. اجرای مشترک برنامه تحویل سال با همسرش فرزاد حسنی او را در کانون توجه قرارداد اما طی یک سال گذشته بیش از اینکه او بهعنوان مجری جلوی چشم دوربین باشد انتشار اخبار مربوط به جداییاش از حسنی و حاشیههای این اتفاق و ازدواج مجددش در شبکههای اجتماعی نام نامداری را بهعنوان یک چهره مشهور تلویزیونی در ذهن بینندگان جعبه جادویی حفظ کرده است. طراحی، نویسندگی، مستندسازی و حضور فعال در رشته تحصیلیاش روانشناسی تمام دغدغههایی است که بعضاً باعث میشود در کنار حواشی زندگی، حضور او در تلویزیون منقطع باشد اما جالب اینجاست که نامداری با حضور در آخرین کار پرویز شهبازی روی پرده سینما هم دیده خواهد شد.
سیدجواد یحیوی – سالها قبل با اجرای برنامه صمیمی «طعم آفتاب» در تلویزیون دیده شد و خیلی زود به اوج رسید. مسابقه تلفنی شبکه تهران و «رد پا» هم در سری کارهای دیدهشده یحیوی قرار گرفت اما او هم خیلی زود ممنوعالتصویر شد و دیگر هیچوقت بهعنوان مجری به تلویزیون برنگشت. یحیوی ۴۰ ساله که حالا بیش از هفت سال است که از اجرا در سیما دور شده و کمکم به فراموشی سپرده میشود. البته خودش میگوید اینطوری برایش بهتر شده چراکه طی این مدت رفته دنبال علایق اصلیاش یعنی فیلمسازی و تئاتر. یحیوی میگوید همان ۷ سال حضور در تلویزیون و اجراهای مداوم او را از علاقهمندی اصلیاش دور کرده است. میگویند دلیل اصلی دوری یحیوی از اجرا موضعگیریهای سیاسی او در تلویزیون بوده اما این شائبه هیچگاه تائید نشد تا با بازی در سه فیلم سینمایی و سریال شاهگوش در شبکه نمایش خانوادگی هرازگاهی چهره نسبتاً متفاوت سیدجواد را در مقایسه به آنچه در زمان شهرت به ذهن سپرده بودیم، ببینیم.
علی ضیا – در ۳۰ سالگی به شهرتی در اجرا رسید که طرفداران افراطیاش او را با احسان علیخانی مقایسه میکردند. ضیا در همین ۶-۵ سالی که معروف شده مدام در برنامههای مختلف حضورداشته و همیشه جلوی چشم بوده است. از حضور در برنامه صبحگاهی ویتامین ۳ گرفته تا ویژهبرنامه سال نو، ماهعسل، نبش جنتآباد، امشب، اینجا آینده، خوشا شیراز و بعضیا که تقریباً همگی برنامههای اجتماعی پربینندهای بودند. حدود یک ماه پیش بود که شایعه مرگ مجری سیساله کاشانی در حادثه منا به گوش رسید اما ضیا از آن اتفاق جان سالم به دربرد تا در آبان ماه امسال و بعد از دربی ۸۱ باکاری که کرد سوژه شبکههای اجتماعی شود. ضیا که همراه با چند بازیگر و چهره مسابقه فوتبال استقلال – پرسپولیس را در یک کافیشاپ تماشا میکرد بعد از گل ثانیههای پایانی تیم محبوبش از خود بیخود شد و همراه با عدهای شعاری علیه پرویز مظلومی سرمربی استقلال سر داد که بازتاب وسیعی به همراه داشت و در نهایت منجر به عذرخواهی رسمی او در رسانهها شد. بااینحال همین اتفاق ناشیانه باعث شد تا ضیا نه به خاطر این توهین بلکه به دلیل مختلط بودن جلسه و انجام حرکات نامناسب ممنوعالتصویر شود.
بقیه خوب و نسبتا خوب بودن ولی چقد من از این ضیا بدم میاد.
بیسواد با اون ژستای روشنفکریش، حقش بود درونش بر همه آشکار بشه