در این گزارش آمده است: «مارها نگهبان زیارتگاه دختر پاک هستند، اگر یک مردی بخواهد وارد این مکان شود، آن را نیش میزنند». احمد، ۲۷ سال است در این روستا زندگی میکند و حتی یکبار هم پا به این مکان کوچک، در میان انبوه درختان نگذاشته است: «شاید همه این حرفها خرافات باشد و پایه و اساس دینی ندارد، اما بههرحال من خودم جرأت نمیکنم وارد این زیارتگاه شوم، شاید بیشتر از همه نمیخواهم قداست آن برهم زده شود».
زیارتگاه دختر پاک بر بلندای کوهی در روستای آلاشت مازندران قرار دارد؛ روستایی که خیلیها آن را روستای زنان میدانند؛ زنانی که با جسموجانشان در زمینهای کشاورزی مایه میگذارند و بار اصلی زندگی روی شانههای آنهاست. در بین این مردم باوری دیرپا که ریشههای آن به سالهایسال پیش برمیگردد وجود دارد. مردم این روستا اعتقاد دارند که هر مردی وارد زیارتگاه دختر پاک شود، مار نیشش میزند. برخی میگویند که دختران پاک خودشان را وقف الهه آناهیتا میکردند و به همین دلیل پاک و باکره باقی میماندند.
«این زیارتگاه در بین مردم قداست خاصی دارد، خیلی از زنان از راههای دور به این زیارتگاه میآیند. آنها نذر دارند که بچهدار شوند برای همین عروسک درست میکنند و به این زیارتگاه میآورند». احمد، بارها خواهرانش را برای رفتن به این زیارتگاه همراهی کرده است: «اما هرگز پای را به داخل آن نگذاشتهام. گاهی اوقات فکر میکنم این حرفها پایه و اساس ندارد. هرچیزی که برای آدم ممنوع باشد، نوعی کشش ایجاد میکند. بااینحال من هیچوقت وارد این زیارتگاه نشدهام».
او بیشتر وقتها به این مسأله فکر میکند: «از کودکی همیشه برایم سؤال بوده که چرا نمیگذارند ما وارد زیارتگاه شویم؟ مادرم همیشه میگفت که تنها زنان میتوانند وارد شوند. چون آنجا تنها برای دختران پاک است و نباید چشم هیچ نامحرمی و مرد بیگانهای به آن زیارتگاه مقدس بیفتد». احمد به روزهای بچگی نقب میزند: «یکبار که خیلی کوچک بودم و به مدرسه میرفتم، چندتا از بچهها شرطبندی کردند که وارد زیارتگاه شوند، اما در نهایت هیچکدام این کار را نکردند».
زیارتگاه دختر پاک تنها میزبان زنان است، بهخصوص زنانی که برای باردارشدن و بچهآوری نذر دارند: «جالب اینجاست که من شنیدهام اگر زنی هم پسر باردار باشد، نمیتواند وارد این زیارتگاه شود، ورود هرنوع جنس مذکری قدغن است حتی اگر در شکم مادرش باشد. بنابراین خیلی از زنهایی که باردار هستند به این زیارتگاه نمیآیند مگر اینکه مطمئن باشند که بچهشان دختر است چون ممکن است که مار نیششان بزند».
او غرق در خاطراتش میشود: «تا امروز یادم نمیآید مردی داخل زیارتگاه شده باشد یا اینکه کسی بخواهد وارد شود، مار نیشش زده باشد، اما همیشه مادربزرگم میگفت این اتفاق افتاده است و نباید اقدامی برای رفتن به داخل این زیارتگاه انجام دهم. این هشدار مادربزرگ را البته من همیشه جدی گرفته و به آن عمل کردهام».
روزنامه شرق
اینا همش توهمه و دروغ و خیالات!!!!!!!!!!!!
اصلا اونجا مار هم نداره!!!!!!!!!
از اینجور خرافات همه جای ایران متاسفانه هست!!!!!!!!!!
کاریش هم نمیشه کرد. فقط عنوان هاشون فرق میکنه!!!!
ما هم تو دهمون یه زیارتگاه داشتیم به اسم “چهل دخترون”.
دو ستم که اومد دهمون وقتی اسمشو دید تعجب کرد!!!!!!!!!
گفتم چیشده؟؟؟؟؟؟؟
گفت ما هم تو دهمون عین همین اسم رو داریم!!!!!!!!
هرجا که تونستن یه همچین جایی رو علم کردن!!!!!!!
ملت هم که هرگز به خودشون زحمت نمیدن که صحت اون رو بررسی کنن!!!!!!!!!!!!!!!!!!
راستی ما تو دهمون یه جای دیگرو داریم به نام “تخت رستم”
واقعا فکر کردین که تخت رستم بوده!!!!!!!!!
تازه داستان هم براش درست کردن، ازاون قدیم ندیما!!!!!!!!
اینجا هم داستان همین طوره!!!!! اسم ماره رو که میارن پسر بچهها میترسن و نمیرن اونجا!!!!! فقط همین.
تازه وقتی بزرگ هم که میشن انقدر بهشون تلقین کردن که مار داره!!!!!!!!! نمیرن.
تو بزرگ سالی هم که اونقدر کارو بدبختی دارن که وقت اینجور کارارو ندارن!!!!!!!!! مگه کریستف کلمبن!!!!! که کشف کنن این مورد صحت داره یا نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!