این یک سرویس بهداشتی است، چه چیز دیگری انتظار داشتید؟
س
صندلیای تاشو در آنجا وجود دارد که در واقع خیلی راحتتر از صندلیهای کلاس اقتصادی است.
و بعد از آن خوابیدم. البته نه در دستشویی!
هنگامی که بیدار شدم، نگاهی به ساعت کردم و قلبم فرو ریخت. کمی بیش از ۳ ساعت به فرانکفورت مانده بود. ۶ ساعت خوابیده بودم، در واقع ۶۰۰۰ دلار از قیمت بلیط!
برای اینکه خودم را شاد کنم، یک شکلات خواستم و به طور سخاوتمندانهای دو شکلات دیگر پاداش گرفتم.
برای توقفی دو ساعته در فرانکفورت پیاده شدیم و ما سه نفر که در سوئیت کلاس بودیم برای گرفتن دوش و حمام آبگرم به سالن سناتورهای لوفتهانزا هدایت شدیم.
پس از بازگشت به هواپیما، در پرواز به نیویورک خدمهی جدید وجود داشت.
ساعت ۸ صبح بود و تصمیم گرفتم که روز را با نوشیدنی سنگاپوری شروع کنم.
برای صبحانه، از سرویس غذای هواپیمایی سنگاپور استفاده کردم. به شما اجازه میدهند که غذای خاصی را از قبل سفارش دهید و بهصورت ویژه برای شما به هواپیما خواهند آورد.
من ترمیدور خرچنگ با کره مارچوبه، گوجه فرنگی رسیده نیمپخته و برنج زعفرانی سفارش دادم.
و دسری که به یاد ندارم چه بود.
وقت استراحت و چرتزدن، من دیگر نخواستم که خدمه را برای چیدن تخت دونفره بهزحمت بیاندازم، بنابراین تخت یک نفره درخواست کردم.
پارتیشن بین دو سوئیت برای تشکیل دیوار به بالا کشیده میشود.
تخت یک نفره هم در نوع خودش بسیار جادار است.
پس از بیدار شدن بلافاصله دومین غذایی که از منوی هواپیمایی سفارش داده بودم، حاضر شد.
کباب فیله گوشت گاو آمریکایی که اولین بار توسط آشپز مشهور Alfred Portale طراحی شده است.
سرانجام همینکه در نیویورک فرود آمدیم، مشکل بزرگی ایجاد شد – من نمیخواستم که هواپیما را ترک کنم.
باید بگویم، بعد از لذتی که من در اتاق دوتخته در ارتفاع ۳۶،۰۰۰ فوتی بردم، مطمئن هستم که تجربه پروازی بهتر از این وجود نخواهد داشت.
اما در نهایت هواپیما را ترک کردم، چون نیویورک چندان هم بد نیست.
نظر شما: