عجایب هفتگانه، به ۷ اثر برتر مجسمهسازی و معماری دوران باستان گفته میشود. یکی از نکات جالب در ورود به بحث عجایب هفتگانه، عدد هفت در تعداد آنها است. دلیل این امر هم میتواند مقدس بودن عدد هفت باشد. میتوانیم حدس بزیم که شاهکارهای عصر باستان بیشتر از هفت عدد بوده است اما آنتیپاتروس در قرن دوم پیش از میلاد در یک کتاب نام هفت عجایب را ثبت کرده است که احتمالاً برترینهای عصر خود بوده است.
مشخص نیست که این فنیقی یونانیالاصل همه آثار را به چشم خود دیده است یا نه اما مسلماً وی درزمانی میزیسته که تمام این شاهکارهای هنری سالم و موجود بودهاند.
تهیه فهرست کامل عجایب هفتگانه در اصل حدود سده دوم پیش از میلاد کامل شده است و اولین اشاره به تهیه این مجموعه مکتوب در کتاب تاریخ هرودوت آمده است که به سده ۵ پیش از میلاد مربوط برمیگردد.
فهرست نهایی عجایب هفتگانه در قرونوسطا تکمیل شد. این فهرست شامل چشمگیرترین بناهای تاریخی جهان باستان بود که از بعضی، شواهد بسیار اندکی در دست بود و تعدادی نیز اصلاً باقی نمانده بودند. آثار کندهکاری هنرمند هلندی مارتن ون هیمسکرک (Marten Van Heemskerck) و کتاب تاریخ معماری یوهان فیشر ارلاخ (Johann Fischer von Erlach) از قدیمیترین منابعی هستند که در آن به این فهرست عجایب هفتگانه اشاره شده است.
۱٫ باغهای معلق بابل در عراق
باغهای معلق بابل (در عراق کنونی) یکی از شکبرانگیزترین عجایب هفتگانه است زیرا هنوز برخی از باستان شناسان در وجود آن مردد هستند. بعد از به دست آمدن اسناد اصلی و خرابههای برجا مانده از آن زمان وجود داشتن آنها ثابت شد البته در مقیاسی کمتر ازآنچه تصور میشد.
علت ساخت باغهای معلق بابل چیست؟
یکی از موثقترین اخبار حاکی از آن است که نبوچاد نزار (بختالنصر) دوم که دارای شهرت مذهبی نیز بود، این بنای عجیب را برای خوشحال کردن همسرش (آمیتیس) نوهی هووخشتره (پادشاه ماد) ساخت تا همسرش که از سرزمین کوهستانی و خوش آبوهوای سرزمین ماد به فلات بابل آمده بود احساس دلتنگی برای دیار خود را نداشته باشد.
بعضیها میگویند که یک ملکه آشوری قدرتمند باغهای معلق را برای تفریح و سرگرمی خودش ساخته است و افراد دیگری عقیده دارند که این باغها به دستور یک شاه آشوری ساختهشده است.
چون باغ مانند دامنه یک تپه شیب داشت و بخشهای متعدد آن طبقه طبقه رویهم قرارگرفته بودند، منظره کلی آن مانند یک باغ معلق بود. وقتی صفحههای پلکانی صعودی ساخته شدند، در زیر آنها تالارهایی احداث شد و درختهایی در آنها و بالای آنها کاشته شد که بهتدریج روی یکدیگر رشد کردند. احتمالاً واژهٔ معلق که برای این باغها استفاده میشود در حقیقت به این معنی نیست که باغها بهوسیله طناب یا ریسمان به یکدیگر متصل بودهاند بلکه احتمالاً ترجمه اشتباه کلمهای یونانی به معنای تراس یا بالکن بوده است.
۲٫ اهرام مصر (هرم خوفو)
هرم خوفو یا جیزه که بلندترین هرم در بین اهرام مصر است که تنها بازماندهی عجایب هفتگانهی دوران باستان است. این بنا همچنین در بین عجایب هفتگانه قدیمیترین و بزرگترین بنا نیز محسوب میشود.
هرم جیزه بلندترین بنای ساخت شده دست بشر از ۴۴۰۰ سال پیش تا سال ۱۸۸۹ بود، زمانی که برج ایفل با ارتفاع ۳۰۰ متر ساخته شد. بیشتر سنگهای این بنا بهاندازهای عظیم هستند که بهوسیله کامیون حمل میشوند. ساخت آن توسط ۱۰۰٫۰۰۰ نفر کارگر در مدت ۲۰ سال به اتمام رسیده است. سطح خارجی زمختی که ما امروزه از این هرم میبینیم مقبره فرعونی بنام خوفو بوده که در آن زمان پوشیده شده از سنگهای آهک صیقلی و زیبایی بوده است. فرمانروایان بعدی سنگهای باارزش این بنا را برای ساخت بنای خودشان میدزدیدند که باعث کم شدن ۵ درصدی ارتفاع این بنا شد. بعضی از باستان شناسان کم شدن ارتفاع را درنتیجه فرسایش نیز میدانند. ارتفاع فعلی این بنا ۱۳۸ متر است که دارای ۳ اتاق دفن اجساد است.
علت ساخت هرم خوفو چیست؟
مصریان باستان به زندگی پس از مرگ اعتقاد فراوانی داشتند و این هرم درواقع مکان مقبره و محل زندگی فرعون پس از مرگ او به شمار میآمده است. ازآنجاییکه گنجینه فرعون نیز همراه با او در این هرم قرار داده میشد، راه ورود به مقبره بسیار پیچیده و تودرتو است.
۳٫ معبد (نیایشگاه) آرتمیس در افسوس ترکیه
نیایشگاه آرتمیس در افسوس (ترکیه) یکی از زیباترین بناهای ایام گذشته بود. این معبد که به آن معبد بزرگ مرمرین نیز گفته میشود، توسط قارون شاه لیدی به کرسیفون (Chersiphron) معمار یونانی سفارش داده شد. این معبد فضایی را در بر میگرفت که تقریباً چندین برابر وسعت آکروپولیس در آتن بود.
این بنا در ۶۰۰ سال قبل از میلاد ساخته و در ۵۵۰ سال پیش از میلاد در آتش سوخت. بعد از آن مجدداً بهصورت بسیار زیباتر و عظیمتری بازسازی شد. این بنا برای دومین بار در ۲۱ ژوئیه سال ۳۶۵ پیش از میلاد (شب تولد اسکندر) دچار حریق شد (البته این بار بهطور عمدی توسط فردی بنام هروستراتوس که برای به یادماندن نامش به این کار دست زد).بنا به گفته پلوتارک تاریخنگار، در آن شب آرتمیس* چنان درگیر مراقبت از زاده شدن اسکندر بود که نتوانست از معبد خود محافظت کند.
ولی این معبد دوباره بهاندازه بزرگتر و بسیار بهتر از قبل ساخته شد و درونش با مجسمههای برنزی بینظیر تزیین شد. این معبد پابرجا بود تا زمانی که براثر هجوم بربرها در سال ۲۶۲ پس از میلاد برای همیشه از صفحه تاریخ محو شد و هرگز دوباره ساخته نشد. آنچه از این معبد باقی ماند هم توسط زلزلهها کاملاً از بین رفت. اهالی شهر سوگند خوردند تا آن را مجدداً بنا کنند. در قرن چهارم میلادی، بیشتر اهالی افسوس به مسیحیت گرویده بودند و معبد شکوه و جلال خود را ازدستداده بود.
*در اساطیر یونان آرتمیس؛ ایزد بانوی شکار، حیاتوحش، بکارت، ماه و حاصلخیزی، دختر لتو و زئوس و خواهر دوقلویآپولون بود. آرتمیس یکی از الهههای باکره و مظهر پاکدامنی المپ به شمار میرفت. او قابل قیاس با دیانا در اساطیر روم باستان است.
۴٫ فانوس الکساندریا
فانوس الکساندریا یکی از بزرگترین شاهکارهای روزگار باستان محسوب میشد که در اسکندریهی مصر قرار داشت. این برج در جزیره کوچک فاروس بناشده بود و از همینجاست که کلمه فاروس (و با تلفظی دیگر: فانوس) به معنای چراغ دریایی را برای این نوع ساختمانها و منارههایی که چراغ دریایی بر فراز آن است به کار میبرند.
علت ساخت فانوس اسکندریه چیست؟
فانوس اسکندریه برجی بود که بر فراز آن آتشی بود تا شبها راهنمای ملوانان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد.
ارتش نیز از این فانوس برای پیدا کردن کشتیهای دشمنان استفاده میکرد.
یونانیان ارتفاع این بنا را ۲۷۲ متر دانستهاند (حداقل بهاندازه یک ساختمان ۴۰ طبقه امروزی بود) اما اعراب که ۱۰ قرن بعد توانستند پا به آنجا بگذارند ارتفاع آن را ۱۰۰ متر بیان کردند. این برج روی پایهای چهارگوش که ۶۹ متر ارتفاع آن بوده قرار داشته است. در سال ۱۳۷۵ میلادی براثر زمینلرزه شدیدی که در اسکندریه و سایر نقاط اطراف آن روی داد، برج دریایی اسکندریه زیر و رو شد و از ویرانههای آنهم چیزی به دست نیامد. گفته میشود بر روی برج یک آینه غولپیکر نصب بوده است. فانوس الکساندریا دو نوع برج دیدهبانی داشت که در نوک آن قرار داشتند. این فانوس سه عنصر ساختمانی داشت، پایه مستطیل شکل، قطعه میانی هشتوجهی و قسمت بالای آن که استوانهای شکل است و برجهای دیدهبانی در آنجا قرار دارند.. بهجز اهرام مصر فانوس الکساندریا بلندترین ساختمان جهان بود البته تا زمانی که برج ایفل در ۱۸۸۹ ساخته شد.
۵٫ مجسمه زئوس در المپیا
تقریباً سه هزار سال پیش، “المپیا”، مرکز مذهبی در جنوب غربی یونان بود. یونانیان باستان زئوس* پادشاه خدایان را میپرستیدند و در زمانهای مشخص بهافتخار او جشنهایی بر پا میکردند. در این جشنها مسابقات ورزشی هم انجام میشد. ازنظر ساکنان دنیای قدیم این بازیها خیلی مهم بودند، چندانکه در زمان برگزاری مسابقات، جشنها متوقف میشد تا شرکتکنندگان و تماشاگران بهآسانی خود را به محل مسابقات برسانند. مجسمه زئوس خدای یونان در المپیا یکی از عظیمترین مجسمههای جهان است.
تندیس چنان بود که گویا زئوس بر تختی قیمتی نشسته است. بالاترین نقطه تندیس ۱۲ متر ارتفاع داشت که تقریباً نزدیک به سقف معبد بود. بینندگان چنان میپنداشتند که اگر زئوس بلند شود، سقف را از جای خود تکان خواهد داد
این اثر در ۴۵۰ سال قبل از میلاد توسط مجسمهساز معروفی بنام فیدیاس ساخته شد. این هنرمند همان کسی بود که مجسمه خدای آتنا را هم برای معبد پارتنون در آتن ساخت. بدن این مجسمه را از عاج فیل و ردا، موها و ریشش را از طلا ساخته بودند. فیدیاس با این کار میخواست اقتدار و نیرومندی زئوس را نشان دهد. مجسمه زئوس در معبد زئوس که طول آن به ۶۴ متر میرسید قرار داشت. ۷۲ ستون خارجی این معبد که به سبک معماری قدیم یونان بودند این معبد را دارای معماری خیرهکنندهای کرده بودند. سنگفرش آن نیز با مجسمههای بینظیری تزیین گشته بود. مجسمه زئوس در حدود ۸۵۰ سال در این معبد قرار داشت تا هنگامیکه قرنها پس از آن، با گسترش دین مسیح هنگامیکه تئودوسیوس دوم در سال ۴۲۶ پس از میلاد پایان بازیهای المپیک را اعلام کرد، دستور داد که همهٔ ساختمانهای آنجا ازجمله ورزشگاه و معبد زئوس را به آتش کشند. در سال ۵۲۲ میلادی، زلزلههایی تمام سرزمین المپیا را لرزاند و آنچه از این بناها باقیمانده بود، نابود ساخت.
* در اساطیر یونانی، پادشاه خدایان و فرمانروای تمام زیارتگاههای واقع در کوه المپ است. او کوچکترین فرزندکرونوس و رئا از نژاد تیتانها، بود. معادل آن در اسطورههای رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است.
۶٫ مقبره هالیکارناسوس در ترکیه
مقبره هالیکارناسوس در ۴ قرن قبل از میلاد نهتنها بسیار پر ابهت و پرعظمت بود بلکه بهصورت زیبایی با ستونها و مجسمهها تزیینشده بود. سقف این مقبره با مجسمههایی از اسبها تزیینشده بود اسبهایی که ارابه شاه ماسالوس و همسرش ملکه آرتمیسیا را میکشیدند.
ارتفاع این مقبره مرمری بهاندازه یک ساختمان ۱۴ طبقه بود. از نقطه نظر استراتژیکی دامنه کوه درست مشرفبه هالیکارناسوس و خلیج آن بود. ملکه آرتمیسیا فرمان ساخت این مقبره را در هالیکارناسوس برای همسرش در ۳۵۳ سال قبل از میلاد صادر کرد. ملکه این بنا را برای قدردانی از همسرش ساخت و به این منظور بهترین هنرمندان و مجسمهسازان آن زمان را گردآورد. شاه ماسالوس تنها حکمران ایالتی معمولی در بین امپراطوری های عظیم ایرانی در ۲۳۰۰ سال پیش بود.
ملکه آرتمیسیا دو سال پس از همسرش، شاه ماسالوس که برادرش هم بود درگذشت. او در کنار شاه در مقبره هالیکارناسوس دفن شد. این بنا در حدود ۱۷ قرن پابرجا بود و در ۱۴۰۰ سال بعد از میلاد براثر زلزله فروریخت. (بعضی نیز معتقدند که این آرامگاه از خشم مسیحیان متعصب دور نماند و ویران شد)
۷٫ مجسمه عظیمالجثه رودس در یونان
رودس نام تندیسی است از هلیوس (Helios) ” خدای خورشید ” که به قولی در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشته است و به همین دلیل به غول رودس معروف گشته است.
ارتفاع مجسمه رودس با پایهاش بهاندازه یک ساختمان ۱۵ طبقه امروزی است. این مجسمه یک شاهکار برجسته معماری بوده است که بر روی جزیره رودس در حدود ۲۸۰ قبل از میلاد ساختهشده بود. هیچکس بهدرستی نمیداند که این مجسمه شبیه چه بوده و یا در کجا قرار داشته است. نظریه بسیار موردتوجه آن است که مجسمه رودس در روی ورودی لنگرگاهی بناشده بوده و پاهای مجسمه در دو طرف قرار داشته است بطوریکه کشتیها از بین پاهای آن عبور میکردهاند. البته این فرضیه بسیار محتمل به نظر میرسد. این بنا مشکلات غیرقابلحل در ۳ قرن پیش از میلاد را مطرح میکند. همچنین تجارت در این بندر در زمان احداث این مجسمه دارای رکود شده و این بندر از رونق اقتصادی افتاده است. این مجسمه یکی از عجایب هفتگانه به شمار میرود که برای مدت کوتاهی (تقریباً ۵۳ سال) پابرجا بوده است.
نظر شما: